مدرسه سن مارینو قیمت : 100000 ریال
زنگ کلاس خورده بود اما، هیچ کس اهمیت نمی داد.
خیلی عصبانی شده بودم باید به اعصابم مسلط می شدم. به گل های رز سفیدی که خریده بودم تا به هر کدوم از بچه ها به عنوان آشنایی یک شاخه بدم نگاه انداختم، داشتن پژمرده می شدن.
به خاطر رزها هم که شده، باید بتونم روز اول کلاس رو به خوبی شروع کنم.
به حیاط کوچک مدرسه رفتم بلند گفتم :
-به اولین نفری که خودش رو به کلاس برسونه، می خوام دو تا هدیه خوشگل بدم.
بچه ها که در حال بازی و دویدن بودن، یک لحظه دست از شیطنت برداشتن و نگاهی به من انداختن. دختر کوچولویی که موهای خرمایی رنگش رو از دوطرف بافته بود، خودش رو به من رسوند.
خوشحال شدم که تونستم توجهش رو جلب کنم. نشستم روی زمین و آغوشم رو باز کردم تا بغلش کنم. دختر کوچولو با خنده ی شیرینی که رو لبش، داشت نزدیکم شد و دست هاش رو گذاشت روی شونه هام و زیر گوشم گفت:
-ما جایزه نمی خواهیم، ما تو رو هم نمی خواهیم، ما خانم ماریو رو می خواهیم، بهتره خودت از اینجا بری، تا پرتت نکردیم بیرون. بعد هم با عجله از من دور شد. هنوز دست هام تو هوا باز مونده بود و نجوای دخترک تو ذهنم زمزمه می شد، اما نه با اون صدای ریز و دخترونه، با یک صدای بلند و ترسناک.
مولف: مریم صبای مقدم
سال و نوبت چاپ : اول / 1396
قیمت : 100000 ریال
برای سفارش این کتاب تماس حاصل نمایید